میدونی که تلگرام فیلتره ، اول فیلتر شکن رو روشن کن بعد روی دکمه زیر بزن
برای مشاهده ویدئو های راز های تاثیر گذاری روی مردان وارد کانال تلگرام زیر شو
کانال تلگرام بی نظیر ترین بی کلام هایی که باید تا قبل از مرگ بشنوید(کانال دنیای بی کلام)
ژو دسن خواننده و آهنگ ساز امریکایی در 5 ماه نوامبر سال 1938 در نیویورک به دنیا آمد. مادر “ژو دسن” ویولونیست و پدر او که ” ژول” نام داشت یکی از بهترین و با استعداد ترین کارگردانان هالیوود بود. بشنوید یکی از آهنگ های زیبای او را به نام L'été indien. اجرای زنده این آهنگ را می توانید در کانال alphaTrack مشاهده کنید.
برای دانلود آهنگ اینجا کلیک کنید
“L'été indien”
“تابستان سرخپوستان”
Tu sais, je n'ai jamais été aussi heureux que ce matin-là.
Nous marchions sur une plage un peu comme celle-ci,
c'était l'automne, un automne où il faisait beau,
une saison qui n'existe que dans le Nord de l'Amérique.
Là-bas, on l'appelle l'été indien,
mais c'était tout simplement le nôtre.
Avec ta robe longue tu ressemblais à une aquarelle de Marie Laurencin,
et je me souviens, je me souviens très bien de ce que je t'ai dit ce matin-là.
Il y a un an, y a un siècle, y a une éternité.
تو که خوب میدانی،
من هرگز به اندازه آنروز صبح خوشحال نبودم
ما روی شن های ساحل قدم می زدیم ،
ذره ای شبیه به این ساحل
پاییز بود ،
پاییزی که هوایش عالی است
فصلی که فقط برای شمال امریکا است.
تابستان بومیان صدایش می زنند ،
اما تو که خوب میدانی این فصل فقط مال ماست.
فقط از آن ماست.
با دامن بلندت ،
مثل یک نقاشی آبرنگ زیبا از ماری لارنسین، به من نگاه می کردی
به یاد دارم ،
بله خوب به یاد دارم که آنروز صبح چه چیزی به تو گفتم :
یک سال ، یک قرن ، ابدیتی پیش از این
On ira où tu voudras, quand tu voudras
et l'on s'aimera encore, lorsque l'amour sera mort.
Toute la vie sera pareille à ce matin
aux couleurs de l'été indien.
ما به هر کجا که تو می خواهی می رویم ،
هر جا که تو دوست داری
و ما هنوز هم عاشق یکدیگر خواهیم بود
حتی اگر عشق مان مرده باشد
همه ی زندگی مانند آنروز صبح خواهد بود
با رنگ های تابستان بومیان
Aujourd'hui, je suis très loin de ce matin d'automne,
mais c'est comme si j'y étais.
Je pense à toi.
Où es-tu ?
Que fais-tu ?
Est-ce que j'existe encore pour toi ?
Je regarde cette vague qui n'atteindra jamais la dune.
Tu vois, comme elle je reviens en arrière,
comme elle je me couche sur le sable et je me souviens,
je me souviens des marées hautes du soleil et du bonheur qui passaient sur la mer.
Il y a une éternité, un siècle, il y a un an.
حالا من خیلی خیلی دور از آن صبح پاییزی هستم
اما اگر آنجا بودم
به تو فکر می کردم ،
که کجا هستی ؟ که ایا حالت رو به راه است ؟
که آیا من هنوز در ذهنت وجود دارم؟
من دارم به موجی نگاه میکنم
که هرگز به ماسه ی ساحل نمی رسه
می بینی ،
مثل این موج
من به عقب برمی گردم ،
درست مثل این موج
روی ماسه دراز می کشم
و به یاد دارم ،
به یاد دارم در بالاترین جزر و مد هم
خورشید و شادی بالای دریا می مانند.
و ابدیتی ، قرنی و سالی پیش ...
On ira où tu voudras, quand tu voudras
et l'on s'aimera encore, lorsque l'amour sera mort.
Toute la vie sera pareille à ce matin
aux couleurs de l'été indien.
ما به هر کجا که تو می خواهی می رویم ،
هر جا که تو دوست داری
و ما هنوز هم عاشق یکدیگر خواهیم بود ،
حتی اگر عشق مان مرده باشد
همه ی زندگی مانند آنروز صبح خواهد بود
با رنگ های تابستان بومیان